عليرضا محمدي عليرضا محمدي ، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

علیرضا عشق زندگیم

عيد نوروز 93

عيد بر عاشقان مباركباد عشق من عيد تو هم مبارك باد ((تحويل سال روز پنج شنبه 29/12/92 ساعت 20و 27 دقيقه و 7 ثانيه مطابق با 18 جمادي الاولي 1435 مجري قمري و 20 مارس 2014 ميلادي)) براي عيد نوروز امسال هتل جهانگردي بندر انزلي را از 29 اسفند روز پنج شنبه به مدت 4 روز رزرو كرده بوديم  البته تصميم گرفتيم كه از راه خلخال بريم كه خيلي جاده بدي داشت و خاكي و باريك بود كه تو هم اصلا از اون ج اده خوشت نيومد ولي آخر جاده كه به انزلي ختم ميشد عوض اون همه دل نگروني در اومد جاي خيلي سرسبز و خوبي بود     اينا عكس هاي روز پنج شنبه 29 اسفند قبل از تحويل سال است   بعد از تحويل...
6 فروردين 1393

رتبه اول آزمون هماهنگي ماهانه

رتبه اول آزمون ماهانه بهمن ماه بين سه تا كلاس  اول تو مدرسه شدي آخر هر ماه مدرسه بدون حضور خانم معلم خودشان سر جلسه امتحان توسط خانم تسوجي ( معاون كلاس اولي ها ) آزمون هماهنگي از درسهاي فارسي و رياضي و علوم ميگيرند كه واقعا واسه كلاس اول خيلي سخته ، ولي شكر پسرم تو اين ماه رتبه اول شد ...
10 اسفند 1392

سری سوم عکسهای تولد توپي هفت سالگي ( این بار هم خونه مامانی )

  بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک   میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک   تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا   و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما   تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم   تولد هفت سالگی توپی يه تولد خودموني كه اين تولد و هم ماماني زحمتش و كشيده بود و خاله جان جان خانوادگي بودند و خودمون  ماماني و خاله جان جان اينا براي كادوي تولد زحمت كشيده ...
22 آذر 1392

سري دوم عكسهاي تولد عليرضا

سلام عليرضام ، عشقم ، نفسم ، همه اميد زندگيم اين هم از عكسهاي تولدت در مدرسه تولد انگري بردز ي هفت سالگي مباركهههههههههه   ميخواستي تولدت رو با دوستهات باشي من هم اين موضوع رو به مسئولين مدرسه گفتم اونها هم قبول كردن ممنونم از همكاريشون   دستهاي ناز و مهربونه خانم معلم گل و باذوقت خانم سپهري عزيز و ميبوسم  كه با ذوق و انرژي فراوونش قشنگي تولدت رو صد چندان كرد ممنونيم ازت و با دستهاي پر توانش اين جمله رو اول از همه رو تخته نوشت       اين هم كيك تولدي كه واسه مدرسه بود آخه يه تولد هم خونمون واسه پسرم...
19 آذر 1392

سري اول تولد هفت سالگي

    امروز خورشید درخشان‌تر است   و آسمان آبی‌تر   نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد   و پرنده آواز جدید می‌سراید   امروز بهاری دیگر است   در روز تولد مهربان‌ترین   در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است   امروز را شادتر خواهم بود   و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد   جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد   تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود   ای مهربان‌ترین   روز...
18 آذر 1392

به به باز هم آذر ماه

  به به باز هم آذرماه   آذر ؛ ماهه پسرمه ؛ ماهه منه ؛ بهترین ماه برای ما   مبارکهههههههههههههههه   پسر گلم عکست رو به پرشین تون فرستادم تا روز تولدت یعنی (٥شنبه و جمعه ) هفته تولدت نشون میده   ...
11 آذر 1392

جشن شكوفه ها

٣٠ شهريور 92 مدرسه عليرضا جون جشن شكو فه ها براي كلاس اولي ها گرفته بود كه قرار بود اوليا به همراه گل پسر هاشون ساعت 10.30 اونجا باشند . عليرضاي من كلاس اول يك تو كلاس خانم سپهري بود اوليا رو تو كلاس جمع كردند تا معلم شون كمي از طريقه درس دادنش و روش هاش بگه وهم كتابهاشون و دادند .  دانش آموزان هم به سالن بردند تا طي مراسمي براشون گردن بند پارچه اي كه مشخصاتشون روش بود و... دادند گروه نمايش هم باز مثل پارسال ( دوره آمادگي ) براشون نمايش اجرا كرد .       ...
3 مهر 1392