عید نوروز سال 86
اولین عید علیرضا جان در زندگی
پسر گلم صدسال به این سالها
تحویل ساعت ٣و ٣٧دقیقه و ٢٧ ثانیه
عید ٨٦ اولین سالیه که پسر عزیزتر از جانم تو جمع ما هستی و با هم سال و تحویل می کنیم زمان تحویل سال درست نصف شب ساعت ٣ و ٣٧ دقیقه و ٢٧ ثانیه است ما ساعت و کوک کردیم که برای نحویل سال بیدار شیم که علیرضا جونم نیم ساعت قبل از تحویل سال بیدار میشی و ما رو هم بیدار می کنی . آخه قند عسلم گرسنه اش شده و شیر میخواد ولی ما که چراغها رو روشن کردیم علیرضا جونم هم خوابش می پره و به همراه مامان و بابا منتظر که سال ٨٦ تحویل بشه .
ما عید اون سال و مسافرت نرفتیم چون قند عسلم کوچک بود و مسافرت با بچه کوچک سخته ولی با پسرم به عید دیدنی رفتیم خلاصه سال خوبی بود فقط کمی مادر بزرگ من حالش خوب نبود و خونه مامانی بود کمی هم سرمون به اون مشغول بود آخه مامان هم به خاطر مامان بزرگ ناراحت بود .